اون دنبال جلب توجه من بود و من سرد و یخ. چندین بار جلو چشمش دس به خودکشی زدم. مریض شدم و اون اشک ریخت و سوخت ولی بازم دلم اروم نشد. تولد و جشنای خیلی خاص و کادو برام میگرفت ولی هیچیش خوشحالم نمیکرد. همش مواظبم بود. شاید تایک سال من روتخت نخوابیدم کنارش. تشک مینداختم و اونا از خودم دور میکردم ولی اون میامد. من کلا هیچ وقت درموردش باهاش حرف نزدم و حرفام هنوز تو دلمه
اسی چرا بخشیدی؟
بچه داری؟
حتما بزن مخصوصا تو دعوا حرفاتو کامل بزن کلی اروم میشی . حالا من براکس تقریبا همه زنا نه خیلی ناراحتم نه بدبین شدم نه زیاد بروش میارم فقط حین دعوا بقیش روال عادی زندگی.. شاید بخاطر اینکه ک خیلی سفت و سخت گرفتم و بخشیدم ولی الان بعد یماه جوری ب روال عادی برگشتیم ک خودم متعجبم . البته روال قبل زندگیمون همش دعوا بود چون شوهرم زبونش دراز بود بعد خیانتش شرمندست و. بونش کوتاه شده منم خیلی سخت نمیگیرم تا خودم اذیت نشم
شوهرمن تو دعوا مقصر هم باشه یه جوری قانعت میکنه که تو بگی ببخشید. پس من نمیتونستم چیزی بگم. چند بار گفتم تو دعوا که تو فلان کردی ولی داشت منا مقصر میکرد منم دیگه نگفتم تا حداقل عذاب وجدان داشته باشه ن اینکه به خودش حق بده. یه روز تو همون روزای اول گفت میرم پیش دوستام و میام شب هر سوالی داشتی بپرس. شب بهش گفتم کجاهابردیش گفت بخدا براش حتی یه بستنی نخریدم بخوره که دلش خوش بشه و اون چون بدبخت بیچتره بود من خواستم کمکش کنم صیغه اش کردم. ولی ببخشیدا مثل سگ دروغ میگفت چون چت هاشون را دیده بودم و بعدش دیگه چیزی نگفتم چون قرار بود دروغ بهم بگه
وای نه حرف زدن دربارش با همسرتون واقعا اشتباست چون روشون باز میشه .. همون تو دعوا باید گفت البته اولش ک زبونشون کوتاست بعدش دیگه فایده مداره.من خدارو شکر وقتی فهمیدم یکاه بروشون نیوردم و تو ماشینش شنود گذاشتم همه چی و فهمیدم از ادرس زنه بگیر تا زمان دوستیشون و اینکه دوسش نداره و میپیچونتش و اینارو شاید همینا هم باعث شده الان اروم باشم من خیانت جنسی برام مهم نبود ولی اگه عاطفی بود قطعا نمیتونستم ببخشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
