غروبا که میشه روشن چراغا😃 میان از مدرسه خونه کلاغا یاد حرفای اون روزت میفتم که تا گفتی به جون دل شنفتم عجب غافل بودم من اسیر دل بودم من اسیر دل نبودم اگ عاقل بودم من یادت میاد به من گفتی چیکار کن گفتی از مدرسه اون روز فرار کن فرار کردم من اون روز زنگ آخر نرفتم مدرسه تا سال دیگر عجب غافل بودم من اسیر دل بودم من
به چیزهایی که بعداز دعا کردن به دست نیاوردی فکر نکن فکر کن چندین نعمت داری که خدا بدون دعا کردن بهت داده🌸🌸🌸همین الان این امضا رو خوندی بگو خدایییاااااا شکرت❤❤❤🙏🙏🙏