خانواده همسرم دائما در حال متلک انداختنن
طوری که من وارد خونشون میشم حتی لبخند میزنم و فضای دوستی که بابا من هیچکار ندارم باهاتون اما اونا منو ایستاده نگه میدارن چند تا جمله میگن بعد میگن بفرما بشین
اخرش گفتن تو دشمنی و فلان
من تنهام و خانوادم خیلی دورن ازم تنها رفت و امد با اینا دارم از بین همشون یکیشون که کمتر با حرفاش ادم اذیت میکنه
من یه مدت کم رفتم و اومدم گفتن گرگ شدی و هفت خط که نمیای
یه بارم مثل خودشون رفتار کردم اومدن خونم پانشدم براشون البته مریض بودم و سرزده اومده بودن بعد گفتن مامانت ادب و احترام یادت نداده
الان من چیکار کنم اخه همش هم خونم