رفته بودم خونه مادرشوهر مهمونی،ازاونجایی ک تازه عروس هستم، یکی از فامیلاشون ک فوق العاده باکلاسه 😪،بهم گفت پیتزاجون چراتشریف نیاوردین منزل ما خوشحال میشیم؟؟،،،،،
درجوابش گفتم انشاءالله تشریف میاریم😭😭😵😣😣وااای حتی خانوم بغل دستیش برگشت بهم اینجوری نیگاکرد😒،،،باخودشون میگن چه عروس خودشیفته ای هم هست😂😂😂😂 تااخرمجلس بهم لبخند ملیح میزد
اون لحظه هیچی به زبونم نیومد😑😑 خداهیچکس رواینجوری خجل نکن😂😂😂