اینکه چقدر حرفامو قبول داشته باشید به دید و طرز فکر خودتون بستگی داره اما وظیفه میبینم اینو بگم احتمالا واسه شما یا اطرافیانتون هم تو این کانالای تلگرامی و یا صیغه یابی عضوتون کردن و مشاهده کردید که متاسفانه چجوری زنان رو مثل کالا عرضه میکنن و بعضا مجوز هم دارن اما من واقعا تو کتم نمیره چی میشه یه زن که میتونه به جایگاه مقدس مادری برسه خودشو قانع میکنه تن فروشی کنه و این هیچ فرقی با هرزگی نداره حتی اگه اسلام قبولش کرده باشه با نهایت احترام رد میکنم چون دیدم که چند خانواده پاشیده و نابرابری شدیدی ایجاد شده از این لحاظ که زن در این شرایط که همسرش کسیو صیغه کرده باشه دادگاه حق طلاق نمیده و این یه ناامنی برای ازدواج دخترا فراهم کرده با استرس اینکه نکنه بره خیانت کنه و ....
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
چمیدونم بی پولی چشم و هم چشمی چی باعث میشه اینکارو بکنن ولی من آدمیو دیدم اینکاره بود که هر جایی میدیدش میگفتی چه زن موفق و پولداری چه با شخصیت و خانوم
برای همه آرزوی آرامش دارم ....در قضاوت کردن احتیاط کنیدزمین به طرز عجیبی گرده تجربش میکنی خودت نه عزیزت دیدم که میگم .............من وفادارترین آدما رو دیدم که خیانت کردن.باهوشترین آدما رو دیدم که فریب خوردن.صادقترین آدما رو دیدم که دروغ گفتن. مهربونترین آدما رو دیدم که دل شکستن. قویترین آدما رو دیدم که کم آوردن.بالغترین آدما رو دیدم که بچگانه رفتار کردن.و از همهی اینها متوجه شدم هیچ بد و خوب مطلقی وجود نداره، همه ممکنه اشتباه کنن و هیچ چیز از هیچ کس بعید
تنهایی؛آدم پوچ میگیره، آدم غنی تحویل میده.آدم ضعیف میگیره، آدم قوی تحویل میده.ذهن بسته میگیره، ذهن باز تحویل میده.آدم سطح میگیره، آدم خبره تحویل میده.آدم گم شده میگیره، آدم مصمم تحویل میده.تنهایی، یه نوع دستگاه اپدیته. دستگاه آدم سازیه.آدم توی تنهایی راهشو پیدا میکنه و ساخته میشه.مهم نیست چند سالته، خوبه که تنهاییتو دوست داشته باشی.و اگه از تنهایی فراری هستی یا میترسی. بدون به شدت قراره آسیب ببینی.-دیاکو.
خواهشم اینه هرجا دید مخالفت کنید متاسفانه تو ازمایشگاه به صورت اتفاقی با یه خانومی اشنا شدم که با نگرانی با تلفن صبحت میکرد وقتی حالش بد شد و جویای احوال شدم گفت پدرم از ابتدا مخالف ازدواج من با همسرم بودن چون همسرم یه زن و دو بچه دارن اما خب عشق باعث شد به صورت پنهانی ازدواج کنم و پدرم کلا منو طرد کرد الان باردارم و همسرم ۳ روزه جوابمو نمیده و میگه اید بندازی بچه رو نمیخوام مزاحمتی برای خانواده ام ایجاد شه لحظه ای از اعماق وجود متاسف شدم که چجوری یه نفر به همنوع خودش رحم نمیکنه