مادر شوهرم خیلی عوضیه
اینقدر بین بچه هایش وعروس هاش فرق گذاشت...
همیشه برادرشوهرم وجاربم شام و نهار اونجا بودن . ما سالی یکبار میرفتیم.
دلیلش هم این بود که میگفت تو همشهری من نیستی و فلانی (جاریم ) فامیل ماست .
که بالاخره جاریم. را به خاطر زبون درازی هاش طلاق دادند.
ولی من که دیگه خونشون نمیرم .
دخترای شهرشون همه هار.