امروز پدرم و مادرم خونمون بودن ..و دوست قدیمیشون واسه یه امضا به پدرم زنگ زد.پدرم گفت بیاید من خونه دخترم هستم..دوستشون اومدن اول خیلی معمولی امضا هارو زدن وصحبت کردن..بعد چون دوست قدیمی بودن عکس های بچه هاشون رو بهم نشون دادن..ایشون تا عکس خواهرم رو دیدن زوم کردن ..وخیلی عجیب گفتن این دختر مریضه و حالش خوب نیست..ما خیلی تعجب کردیم..بعد مامانم گفتن یعنی چی..گفتن هیچی ولش کنید