من دارم واسه کنکور میخونم
سرم شلوغه کلی درس دارم
دیگه وقت ندارم مهمون میاد بیام بشینم پیش پیرمرد پیر زن درد و دل کنم که!
اینا هر سری که میومدن خونمون من میرفتم پیششون کلی حرف میزدم راجب رشته ام مریضیش و کلی چیزای دیگه تا وقتی که برن
فقططط این بارو نرفتم چون درس داشتم😐
ولی رفتم سلام دادم بهشون باز رفتم بخونم
سری بعد رفتم ماگمو پر کنم شروع کرد هرچی از دهنش دراومد بهم گفت
گفت بیتربیتی، درس تربیت نمیاره نمیدونم باکلاس شدی واسه ما😐
مامانمم دید اینطور میگه طرفشو گرفت گفت اره از درس خوندن این که چیزی درنمیاد!!!
جالبه همین داییم که ایشالا یه روز خوش تو زندگیش نبینه یه بار پول بابامو خورد تازه اشتی کردیم
ولی مامانم طرف اون بود پیش اونا طرف اونارو میگرفت
منم دیدم خیلی داره حرف میزنه رفتم گفتم کجای رفتار من بی ادبی دیدی؟ میگه باید میومدی پیش ما میشستی منم در اتاقو محکم بستم دیگه جوابشو ندادم
بعد امشبم دعوتیم خونه مامان بزرگم، اینام هستن
بنظرتون حرف بزنم باهاش؟ چیزی گفت چی بگم؟
خدایی خودتونو بزارین جای من، الکی بزرگتر بزرگتر نکنین