گفتن با ساچمه کشته شده

همسرم گفت خبر دادن گفتن حمید نیستش برید فلان کوه دنبالش بگیرید همسرم گفت وقتی رفتیم دیدیم کل پاسگاه اونجاست و جسد حمید لخت در از ساچمه رو زمین بوده و بوی جسد بلند شده بود و یعنی این بدبخت چند روز پیش کشتنش که جسدش بود کرده

الهی برا مظلومیت حمید بمیرم خدا لعنتشون کنه 

این پدر بی صفتش حمید اذیتش می‌کنه میگه پول بده فلان کن اینم به اون بنی پسرش میگه بیا حمید رو بکشیم همه ارثم برسه به تو این هم از سرمون باز میشه دیگه جنگ و دعوا نداریم

اگه میداد که اینجوری نمیشد ولی نداد کثافت خسیس

خلاصه کسی نفهمید که دقیقا چطوری کشتنش ولی جوری که برادرش اعتراف کرده بود گفته بود گفتم داداش بیا بریم کوه نوردی گفته یه تفنگ باهم خوردم بردم تفنگ شکاری بوده گفت تو لباسم قایمش کردم که شک نکنه ،گفته بود حتی یه لحظه هم شک کرده گفته این چیه تو لباس گفته بود اون خیلی قوی بوده گفتم اگه با من گلاویز بشه زورم بهش نمی‌رسه ولی با تفنگ میتونم بکشمش 

خلاصه از موتور پیاده میشن و میرم رو کوه این برادر نا برادرش با تفنگ به طرفش شلیک می‌کنه و چند گلوله تو سینه اش میخوره چند تا هم به دست و خلاصه برادرش رو می‌کشه 

چرا الان همه رو به اون پسره داده یعنی پسره تهدیدش کرده گفته برادرمو کشتم اگه ناراحتم کنی تورو هم میکشم 

مادرش هیچ کاره بوده ولی سکوت کرده این سکوتش باعث این فاجعه شده شاید اگه سکوت نمی کرد یه جوری دیگه میشد

نه بخدا سرحال بعضی وقت ها میبینمش حالم ازش بهم میخوره چه خودش چه پسر بی شرفش

همسرم اون موقع مغازه داشتن گفت در مغازه بودم برادر حمید اومده گفت نگاه موتورش کردم گفتم از فلان کوه میای چون خاک و گل اون کوه با بقیه متفاوتی گفته نه همسرم گفت رو تایر موتورش خاک اون کوه بوده برادرش رو کشته خیلی ریلکس اومده در مغازه همسرم گفته دوغ بده مهمون دارم همسرم میگه خیلی خونسرد بوده 

میگم ساچمه تو بدن حمید بوده،جسدس لخت تو کوه بو کردن 

هرچی هم که ما فهمیدیم از بازجویی های پلیس بود 

خلاصه جسد حمید بعد از چند روز تو کوه پیدا میشه برادرش و میگیرن و یه سری اعتراف ازش میگیرن ولی بابای بی شرفش میشه صاحب خون آزاد میشه میاد بیرون 

اون موقع این داداشش هم سنی نداشته 

الان این داداشش نشسته رو اموال پدرش داره میخوره فقط حمید بد بود بخوره 

الان این داداشش چهارتا بچه داره 

کل فامیل باهاشون قطع رابطه کردن تا الان که 16سنال گذشته کسی باهاشون ارتباط نداره

الهی برای مظلومیت حمید بمیرم یکی از آشنا هامون می‌گفت برادر حمید رو دیدن چند روز یخ باهاش بوده نگو یخ رو برده کوه رو جسد برادرش گذاشته