همسرتون درست میگن
داستان زنی زیبا که صاحب فرزند نمی شد
زنی زیبا که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود
و به پیامبر میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه .
پیامبر دعا میکند و وحی میرسد که ما او را بدون فرزند خلق کردیم .
زن میگوید خدا رحیم است و میرود .
سال بعد باز هم آن زن نزد پیامبر می آید ، پیامبر دعا می کند و باز وحی می آید که ما او را بدون فرزند خلق کردیم .
زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند ، میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا میپرسد :
بارالها ، چگونه کودکی دارد او که بدون فرزندخلق شده بود !!!؟
وحی میرسد : هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت ، او باور نکرد و مرا رحیم خواند.
رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.
با دعا سرنوشت تغییر میکند…
از رحمت الهی نااُمید نشوید اینقدر به درگاه الهی بزنید تا در باز شود…