شوهرم از صبح تا شب سرکار بود اومد خونه شام خوردیم تلویزیون نگاه کرد رفت طبقه پایین پیش پدر مادرش (طبقه بالای خونه پدرشوهرم هستیم) دوباره اومد بالا تلویزیون نگاه کرد (حدودا دو سه ساعت از اومدنش گذشت) بعد اومد کنار من جلوی بخاری بشینه بهش گفتم پاتو بشور لطفا از صبح توی کفش بوده بحثمون شد شروع کرد چرت و پرت گفتن هزار تا دری وری گفت و رفت خوابید با همون پاهای کثیف بو گندوش رفت روی تخت خوابید
یعنی اینقدر شعور نداره پاشو بشوره
با این وضعیتش را.بطه جن.سی هم میخواد اه اه