مهد پسرم جشن یلدا داشتن ، خوراکی هارو آخر مراسم میدادن بچهها...اول مراسم من به پسرم چوب شور دادم بخوره، یه مادره با دوتا بچه اومده بود هی پسر بزرگش و دوستش از پسرم چوب شور میگرفتن تازه واسه داداششم میگرفت بیشتر از یک بسته رو اونا خوردن ، مامانه واسه دوتا بچه هیچی نیاورده بود حتی آب ، اینا به کنار پسرمم که به هردوتا بچه اش چوب شور داد خورد حتی برنگشت یه تشکر ساده کنه چرا بعضی مامانا انقدر بیخیالن
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
بعضیا اینجورین بنظر من خیلی خودخواه و از خود راضین
دقیقاً همین مدلی هستن حتی پسرشم با اینکه بچه بود از خود راضی بود چون سال قبل با پسرم یه شیفت مهد میومد پسرم تا اونو دید با خوشحالی چندین بار صداش زد حتی به شونه بچه زد ولی بچه برنگشت اصلأ ، همچین خوراکی رو دید با پسرم خوب شد
جشن یلدایی مهد وسرم چند روز پیش بود همون اول مراسم به هربچه یه پک خوراکی دادن میوه ژله شیرینی ابمیو وبه هرمادرم یه پک جدا گانه اجیل میوه شیرینی چایی هم بود سرمیز وبعد شام . بنظرم خیلی خوب بود بچه ها گرسنه نمیشدن
چرا دیگه .گفته بودن خوراکی بیارن برای خودشون بچها؟
نه چیزی نگفته بودن ، ولی قرار بود آخر مراسم خوراکی شب یلدا بدن ، حالا پسر بزرگش هیچی کوچیکه همش چشماش به خوراکی بقیه بود خیلی هم بچه بود آدم دلش میسوخت
تا شما یاد بگیری بچت رو چجوری بار بیاری خوراکیشو نده این و اون
انا بس وش عندی غیرک🧸همین چند متر پارچه مشکی عالمی داره برای خودش🦋 خطاب به کسایی که میگن دوست نشی شوهر پیدا نمیشه این راه بالاخره اشتباهه دیر برگردی میسوزی زودم برگردی باید غصه گذشته رو بخوری یعنی بهترین بهترین حالتش توبه و پشیمونیه 💜🍃 آخرالزمان وقتیه که کسی که برای وطنش شهید میشه پشتش حرف میزنن و کسی که فقط بلغور میکنه اسم خودشو میزاره ملی گرا