عادت دارم وقتی با شوهرم بحثم میشه شب اول دعوا کنم حرفم یادم نیست فرداش بهش پیام های بلند بالا میدم و حرفایه دلمو میزنم ، سره اثاث کشی خواهرشوهرم بحثم درومده بود فرداش کلی چرت و پرت نوشته بودم اشتباهی دادم به خواهرشوهرم بجای اینکه ارسال کنم برای شوهرم انقد که حواسم پرت بود فقط یادمه از ترسم گوشی رو گذاشته بودم حالت پرواز و تویه خونه می دویدم ، سریع از خونه رنگ زدم به شوهرم گفتم جریانه اونم گفت تویه راه هست داره می‌ره اثاث کشی کمک کنه گف هر وقت بهت پیام دادم گوشیو از حالت پرواز دربیار منم گوشی از خواهرم به به بهانه ای میگیرم پیام اومد پاکش میکنم خلاصه یکساعت بعد شوهرم پیام داد منم روشن کردم ولی خبری نشد هر چی هم رنگ میزدم و پیام میدادم جواب نمی‌داد انقد بد و بیراه گفتم به خودم و گریه کردم تا یهو شوهرم اومد درو وا کرد فقط قیافه منو میدید می‌خندید و گف دقیقا چند دقیقه بعد از اینکه بهم پیام داده گوشی خواهرشو به بهانه زنگ زدن به من گرفته و پیام اومده و پاکش کرده ولی به من نگفته بود تا من ادب شم خلاصه قربون خدا برم آبرمو نبرد اگه پیام رو خواهرشوهرم میخوند هیچوقت نمی‌تونستم تویه چشماش نگاه کنم و پی به ذات موزی من عروس می‌برد 😭😜
من ی سوتی حسابی گرفتم از مادرشوهر ک همین دست گرفتم فاصله گرفتم ازش و قهر کردم
پیش شوهر خالم و خالم بودم شوهر خالم گفت بزار برسونمت گفتم مرسی من راهم نزدیک نیست دوره
🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿🗿
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
