از وفتی کرمانشاه زلزله شده اسایش ندارم ب شوهرم میگم من چیکار کنم اگنبودی دعوام میکنه میگ ول کن تو روخدا خب من نباید بدونم چیکار کنم گ یوقت اتفاقی افتاد...منظورم پناهگیری اینا نیستا.
من زنجان عصر زلزله شد ولی خیلی کم زنگ زدم شوهرم دعوام کرد
خدایا منو لایق این بدون که بتونم واسطه ای باشم برای رسوندن محبتت به دیگران... با لبخندشون لبخند تورو ببینم با شادیشون شادی تو رو ...خدایا دلم و لبریز از مهربونیت کن مهربونی که حتی بعد از مرگمم آثارش ادامه داشته باشه و موندگار باشه .... خدایادل دل کردم که دلمو بدم بهت یا نه آخه شکسته س رنگ و رو پریده س ولی آخه مگه من با ارزش تر ازین دل چیز دیگه ای ندارم... این دلم تقدیم به تو با عشق فراوان ....دوستت دارم خدا ❤
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
حاکمی به مردمانش گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید تا حل کنم،از میان جمع حسنک بلند شد و گفت:گندم و شیر که گفتی چه شد؟!کار چه شد؟!!مسکن چه شد؟!!!! حاکم گفت:ممنون که مرا آگاه کردید،همه چیز درست می شود...یک سال بعد حاکم مردمان را جمع کرد و گفت:صادقانه مشکلاتتان را بگویید تا حل کنم،کسی نگفت:گندم چه شد؟کار چه شد؟شیر چه شد؟ آرام وبی صدا یک نفر از میان جمع گفت:حسنک چه شد؟!!!!!
من همش فک میکنم اگه نصفه شب زلزله بیاد من چیکار میکنم! آخه هیچوقت نمیتونم با لباس بخوابم یعنی خوابم نمیبره اگه لباس تنم باشه بعد اگه زلزله بیاد مجبورم مرگ رو با آغوش گرم پذیرا باشم
هرجوری که دوس داری بخند، فقط بخند ، همیشه بخند 😆 😂 😅 😃 😁 😉😄