واای بچه هاا چقدر تلخهه حکایتش
وقتی ۱۵ ساله میشه بین دوتا طایفه درگیری میشه
برای خوابوندن قائله این دخترو بعنوان خون بس ب همسن باباش میدن
بعد دختره فرار میکنه خانوادشم نمیرن دنبالش
تن فروشی میکنه خرجشو دربیاره
میزنه معتاد میشه از شهری ب شهر دیگ میره
تا اینکه با ی ساقی مواد اشنا میشه