قطع ارتباط کردم ولی ممکنه باز آشتی کنم
ولی کارایی ک میکردم خوب سوزوندشون
اول از همه ی سلام کلی میدی با همه سلام علیک نمیکنی فقط وقتی وارد میشی ی سلام کلی میدی و بعد میشینی کنار شوهرت تکون نمیخوری
من تو جمعشون همیشه دست شوهرمو میگیرم سرمو رو شونش میزاشتم . رو پاش دراز میکشیدم. اگه پدر شوهرم بود کمتر این کارارو میکردم ولی عوضش واسش میوه پوست میگیرفتم باهاش بلند میشدم باهاش مینشستم وقتی میرفت تو بالکن سیگار بکشه باهاش میرفتم
اصلا ظرف نمیشستم تو سفر پهن کردن اگه میدیدم خواهرشوهر کوچیکم کمک میکنه ی کمک ریز میکردم اگه اون کمک نمیکرد منم کمک نمیکردم
باهاشون حرف نمیزدم و خودمو با شوهرم مشغول میکردم
ب سؤالاشون جواب سر بالا میدادم
همیشه با آرایش و لباس بیرون میرفتم اونجا و با همون لباس بیرون مینشستم کل تایم و اصلا لباس راحتی نمیپوشیدم