خانوادم به شدت مخالف بودن من بچه بیارم چون شوهرم باهاشون دعوا کرد و خودم تا مرز طلاق رفتم بعد از برگشتم مامانم گفت بچه نیار ازین آدم ولی من سنم داشت بالا می‌رفت ۶ ماه هم ازلرگشتنم گذشته بود شوهرم واقعا خوب بود دیگه باردار شدم و الان ۳ ماهمه و خانوادم نمیدونستن ولی دیشب خواهرم زنگ زد دهن به دهن چرخیده بود و فهمیده بودن الان از دیشب خوابم نبرده نگران عکس‌العمل مادرمم امروز میخواستم برم خونشون نمیتونم برم خیلی نگرانم و استرس دارم
ان شاللع بسلامتی اخرش خیر
حالا مثلا میخوان دوتا داد بزنن ،نمیکشنت که ،استرس نداره ،برای بچت خوب نیست ،الان فقط وفقط به فکر سلامتی فرزندت باش .
بچه رو تو میزایی بنظرم به خودت ربط داره
بابا ب کسی چ مربوطه ب خودت استرس نده اصلاااااا
اینو میگم واقعااا بترسی دیگه نه به خودت و نه به اون بچه استرس الکی ندی ک اخرش میش مثل دختر من
۹ ماه تمام ب خودم استرس دادم، همش بیخودی گریه میکردم ، خودخوری میکردم ،عصبی میشدم
الان دختری دارم به شددددددت عصبی از موقعی ک به دنیااومده بسیااار ناارام و همش نق میزنه جیغ میزنه ی لحظه ی ارام نداره و دکتر گف چون توبارداری حالت بد بود رو بچه اثر گذاشته
این همههههههه نوشتم تا بدونی بااسترس و نگرانی چ بلایی سر طفاگل معصوم میاری
پس فردا ک ب دنیااوردیش مادرت بعد ده روز میره حونه خودش تو میمونی و یه بچه جیغ جیغو که باعثش استرس هایی ک بهش دادی
توروخدا ریلکس باش نفس عمیق بکش ب دستای کوچولوش فکر کن ک بهت پناه اورده
شبی نیس ک بخاطر کارایی ک با دخترم کردم منو به گریه نندازه
بخدا رفتم پیش مشاور اونم گفت رو بچت تاثیر میزارع کل بارداریم تا الان با استرس گذشته ازذبشب هم کلا بدتر استرس گرفتم همش میگم کاش بیشتر صبر میکردم ولی از طرفی ۳۲ سالمه دیگه داشت دیر میشد میگفتم شاید اصلا. مشکل داشته باشم
بس حرفای منو یادت بنداز موقع استرس
مادرت یکی دوروز فوقش ناراحت میش ولی تو در روح و روان بچت اسیب میزنی
توروخدا بحرفام موش ن هنوز اول راههی.
بخدا من حاضر بودم کل زندگیمو بفروشم ولی برگردونم ب دوران حاملگیم فقط عشق‌کنم خوش بگذرونم
چ ادم هایی ک در ب در دنبال ی بچن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
