میگفت زمان ما دوستت دارم دائم المصرف نبود.
نهایتا عشق پدربزرگت که خیلی تو دلم گل میکرد، قرمه سبزی میپختم با سالاد شیرازی. ☺️
چای دارچین دم میکردم برای عصر...
پدربزرگت هیچوقت نمیگفت مثلا فلان کار رو انجام بده یا نده...
عوضش میگفت زن باید موهاش بلند باشه بیاد تا کمرش، منم موهام بلند بود
تاکمرم میرسید
میدونستم که کوتاه کنم، خلقش تنگ میشه
دوستت دارم رو زیاد نمیگفت،
اما غذا که میخوردیم... یه دل سیر نگام میکرد ❤️
نمیگم دوستت دارم رو نگید
ولی آدم باید یه کاری کنه دوست دارم و ثابت کنه و...
به هرکس و ناکسی این جمله رو نگه :)
