کلا خانواده شوهرم همشون یکبار اومدن خونم اونم برا کادوی خونه نویی که تازه اومده بودیم خونمون
یکی از برادرای شوهرم و زنش و بچههاش اومدن بچههاش خواستن جا پودری رو لباسشویی که شکل لباسشویی کوچولو هست رو وردارن باهاش بازی کنن
منم از دستشون گرفتم و اخم کردم بهشون به مامانشون هم گفتم بچههاشونو بگیره تو بغلش
با هیچکسی رو دروایسی ندارم سر این چیزا رک و پوست کنده به طرف میگم بچشو کنترل کنه