مث سگ دوسش داشتم ولی چون فامیل بودیم میترسیدم اعتراف کنم اون خیلی زور زد منه سگ و رام کنه اون خیلی گفت دوستت دارم ولی دیگه خسته شد رفت بعد از عید عروسیش دعوتم..
فامیل درجه یک هم هستم یعنی ازم انتظار رقص حنا و.. هست:)
اکثرا هم توی فامیل میدونن یچیزی بین ما بوده..چقدر اونروز نگاه ها ترحم آمیز باشه برام..
چقدرم که دوستت داشته😐 بعد عیدم عروسیشه
ببخش ولی این چه عشقیه دیگه ؟
تا قبل عروسیش عروسی کنی با یه آدم مناسب، خیلی خوب میشه
خیلی خیلی ببخشید ولی اگه مثل سگ دوستتون داشت و شما مثل س گ دوستش داشتید چرا به هم نرسیدید
البته بازم معذرت میخوام
الان همه توجه ها سمت شماست یه نگاه اشتباه یا رفتار نادرست کلی حرف بار میاره.اون روز خیلی به خودتون مسلط باشین بارفتارصحیح همه چی در نظرمردم اونجا تموم میشه
من مثل سگ دوسش داشتم
ولی خیلی آدم مغرور و منطقی ایی هستم یعنی عالم و آدم بهم میگفت بهش بگو دوسش داری خودشو به آب و آتیش زد من به زبون بیارم اما من فقط یچیز توی ذهنم بود
اینکه اگه بهش اعتراف کنم و به هر دلیلی بهم نرسیم نمیتونم بعد از ازدواج تو روش نگاه‌کنم و خیلی میشکنم
حسی که اعتراف نکردی و نفهمیده کجاش عشقه؟
معنی عشق رو ایا میدانید؟
جسارت ندارم و نمیگم اون حس عشق بود
اما من از بدر تولد دوسش داشتم یه حسه خیلی عمیق
مامانم بارها به حال من گریه میکرد و همه فهمیده بودن دوسش دارم اما انگار زبون من قفل بود که بتونم به زبون بیارم
خودشم میدونست چع حسی بهش دارم فقط می‌خواست به زبون بیارم
نتونستم..
