تو دوران عقد خونه مادرشوهرم بودیم.
شوهرم بچه اخره کسی خونشون نبود مامانش رفت مسجدباباشم سرکار بود
داشتم تو اتاق موهامو شونه میکردم ک یدفه شوهرم اومدو شیطنتمون گل کرد...
در عرض ۵دقیقه ب اوج ماجرا رسیدیم (ل خ ت ل خت نبودم)و اون روی من بود ک یهو مادرشوهرم اومد تو اتاق
من هول کردم یدفه گفتم ک سعیدم شپش زده انگار یسره من باید کمرشو بخارونم!