من که دیگه خیلی سوتی دادم
یه روز رفتیم خونه خواهر شوهرم گردن منم از کارای شب پیشش یه خورده کبود بود
داشت بچشو شیر میداد بعدش از متپرسید گردنت چی شده
منم خواستم بحث و عوض کنم
گفتم وقتی شیرمیخوره قلقلکت نمیده
وااااییی اینقد خندیدن که نگووو
خیلی خحالت کشیدم
😡😅😅