از این حجم تنهایی و بی پناهی درمونده شدم
آدم های اطرافم خیلی اذیتم میکنن
از پدر و مادر به شدت سمی فرار کردم و ازدواج کردم
اما از شوهر هم شانس نیاوردم(خیانت کار، مودی)
همیشه اطرافیان منت میذارن بابت کوچیکترین کارهایی که واسم انجام دادن در صورتی که برای غریبه ها همه کاری رو انجام میدن با رضایت کامل
حتی یه دوست و هم صحبت هم ندارم که باهاش درد و دل کنم
چرا زندگی انقدر سخته