منم برام پیش اومده رد کردم
چون هیچ جوره علاقه نداشتم حتی باهاش بیرون برم یا به بقیه معرفیش کنم
با اینکه از بقیه لحاظ ها عالی بود
رختر برادر من هم شوهرش رو دوست نداشت و با کوچکترین ناملایمتی بهونه میاورد.
برای زندگیش تلاشی نمیکرد.
7 ماه زمان دادم، که الان فشار خانواده ها هم رو م هست، اگه نمیخواستی چرا کشش دادی؟ مگه روز اول ندیدیش؟ 😒الان باید اینا رم بشنویم
درک میشه مگه آدم؟ مگه کسی میفهمه آدم و؟ مگه با این خانواده های سنتی میشه با خیال راحت فرصت داد؟
متوجه ام
به نظرت تو این شش ماه به اندازع کافی بهش فرصت دادی؟
چون من میدونم تو با فکر کسی دیگه داری زندگی میکنی و خودتم نمیتونی هندز دل بدی
به اندازه کافی بیرون رفتی؟
بهش محبت کردی؟یا فقط خواهان محبت بودی و بیشتر اینکه بهش فرصت بدی میخواستی به خودت ثابت کنی کسی نمیتونه جز قبلی دلتو ببره؟
ایا به اندازه کافی زنگ و تماس و پیام داشتی باهاش؟
و اینکه شد ی بار به نبودنش فک کنی ببینی چه حسی داری؟
یا اینکه بعد کلی خوش گذرونی ی روز اتفاقی بیفته و طرفت نباشه ببینی چی میشه؟
معمولا ادم ها بعد از دست دادن طرف حسشون گل میکنه
از کجا میدونی؟ نه من تو فکر کسی دیگه ای نیستم.
نه بیرون زیاد نرفتیم، متوسط تقریبا بوده،پیام و زنگ و اینام کم
واقعا تا جایی که تونستم سعی مو کردم و فرصت و دادم باشم، البته میدونم کم و کاستی م داشته، ولی نه از قصد، نتونستم
محبت نکردم بهش،ابراز محبت ش م برام خواستنی نبوده.یعنی نخواستم که ازش محبت دریافت کنم چون حس خوب و خاصی نمیده بهم.
با نبودنش انگار که ی دوست و آشنا، که آدم خوبی بود و خانواده خوبی داشت و این مراودات و از دست میدم و زندگی م خالی تر میشه و همون مسائلی که بود قبلا م، باز هس، وگرنه حس بیشتری از اینا برام نداشته، حس عمیق و عاطفی ای.
باهاش م بهم خیلی خوش نمی‌گذشت، معمولی،بد نبود آروم و راحت بود، هیجان خاصی نبود با موقعیت های دیگه فرقی نداشت بعنوان ی موقعیت ازدواج،حالا شاید حال و هوای خودمم میزون نیس، تاثیر داشته باشه، نمیدونم، ولی اینجوریا بود دیگه
خلاصه اینکه این مدت بدی که ازشون ندیدم خوبی هم دیدم و آدمای خوب و درستی بودن، اما جذابیتش برام زیاد نشد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
