من با یکی از دوستای صمیمیم اول هفته رفتیم یک اداره چون دوستم کار داشت اونجا بعد یک قسمت برگه ای که لازم بود پر بشه شماره تماس میخواست (من داشتم یادداشت میکردم) ولی چون کار اداری مال دوستم بود شماره اونو نوشتم
یکی آقایی حدودا ۲۵ ساله مسئول کاری بود که دوستم داشت انجام میداد بعد چند باری ما بهم نگاه کردیم اونم همش با لبخند جواب میداد
وقتی اومدیم از اداره بیرون من به دوستم گفتم چقدر اقاعه خوب بود(چون واقعا خوب بود)
بعد دیشب دوستم دیدم یک اسکرین شات برام فرستاده که آره اون آقایی که تو اداره بوده بهم پیام داده که شمارو من اول هفته دیدم و ازتون خوشم اومده میشه بیشتر آشنا بشیم
دوست منم همین اسکرین شات و برام میفرسته پایینش دوستم پرسیده (که شما اصلا میدونید من کدوم هستم؟ آخه اون روز دو نفر بودیم ما)
از این پیام به بعد دیگه برام اسکرین شات نفرستاد فقط تعریف کرد که آره ده بار زنگ زده گفته بهم ،،آره شما همون لباس سفیده هستین که خوشگل تر بود(دوستم لباس سفید داشت)
فقط برام پیام هایی که داده رو میگه ،،دیگه شات نمیفرسته...
منم راستش الان پسره واقعا برام مهم نیست ولی نسبت به حرفهای دوستم دلم شکسته اینکه همش میخواد نشون بده که اون پسره ازش خوشش میاد و این داره اونو رد میکنه
چون من اون روز گفتم پسر خوبی بود
احساس میکنم دوستم باهام صادق نیست
~~ببخشید طولانی شد ممنون میشم بخونید~~