نمیدونم نمیفهمه یاواقعا خودشو به نفهمی زده بخدا بزور خودمو کنترل میکنم این ۸ماه سختی کشیدم هردوشون توشکمم باهام سختی کشیدن الانم الهی صدهزارمرتبه شکر صحیح وسلامت به دنیا اومدن اما میرم میبینم دستگاه وسرم وسوزن رو دست وپاهاشونه دلم کباب میشه میگم عمرم رو عمرشون خدا جون منو بگیره خدا منو پیش مرگ کنه فقط بچه هام صحیح وسلامت باشن
این معلوم تیست چی میگه تو باصلوات برو بالای سربچه هام تو انرژی منفی نده اصلا انگارگاوه هرچقدر براش میگم شرایطو نمیفهمه
من هرروزم با دعا وذکر وصلوات و ایت الکرسی واسه بچه هام باقی بچه ها روهم دعامیکنم اما نمیبینه نمیفهمه فقط خدامیدونه بااین حالم دارن چقدر به درد بخیه هام وسردردام ضعیفی بدنم مقاومت میکنم فقط وفقط بخاطر بچه هام اما این شوهرمن گاوه یا خودشو زده به نفهمی