2777
2789
عنوان

تو حاملگی ویار چیزی میکردین شوهرتون میگرفت براتون

| مشاهده متن کامل بحث + 2186 بازدید | 149 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چ‌ خوب،‌من ییارم هوس چیزی نکردم ،از‌خوردن‌متنفر بودم، دلم‌میخواست همیشه گرسنه بمونم، دیگ یبار تا ساعت ۵ بعداز ظهر گرسنه موندم فشارم افتاد 😂😂

ک دنیا ب دوری ز اولاد زهرا نیارزد
خستس آخه سرکار کلی اذیت شده...🫠🥲🥲

همه چی برام می‌خرید فقط یه چیز نخرید نمی‌دونم یادش رفت یا هر چی هوس کله پاچه کرده بودم من فقط اوایل خیلی هوس چیزهای ترش میکردم دیگه بعدش هوس هیچی نمی‌کردم اخرها هم که وروجکم‌ بریچ بود نمی‌تونستم غذا بخورم چه برسه چیزهای دیگه 

بله صندوقی میگرفت برام انجیر انبهالان حاصل صندوقا کنارم خوابیده بوی بهشتیش پیچیده توفضایبارمرفتم دکت ...

وای بدترین حال اونموقعس ک چیزی میخای هوس میکنی نیستتتت


من با یک نخ نازک به این دنیا وصلم... لطفا با من مدارا کنید من غرق استرسم کوچکترین موضوعی باعث میشه ساعت ها بهش فکر کنم من غرق غم،اضطراب،ناراحتی،بی حوصلگی ام و در عین حال تلاش میکنم تا این نخ نازک بریده نشه و شرایط رو هندل کنم :)          [دقیقه ها  ، شقیقه هاموسفید کردن ...💔]

اولاش که تا ۱۷ هفته مردم و زنده شدم حالت تهوع و استفراغ ۱۲ کیلو کم کردم بدنم آبم نگه نمیداشت شوهرمم التماس که وی بخرم برات یه بار عصبی شد گفت ارزو به دل موندم مثل زنای مردم ویار کنی من برم یکم بگردم بزور پیدا کنم ولی ویارم اوچه و لواشک ترش بود که هر مدلی میخرید میگفتم ترش نیست بعد دیگه یه بار رفته بود مغازه چند مدل خریده بود همونجا تست کرده بود کدوم ترشه چندتا خریده بود الانم ۲۹ هفته ام 😁😁😁😁😁😁😁

برا بچه اولم آره میگرف دومی نه. الانم ب دلم مونده

عزیزممم🥲

من با یک نخ نازک به این دنیا وصلم... لطفا با من مدارا کنید من غرق استرسم کوچکترین موضوعی باعث میشه ساعت ها بهش فکر کنم من غرق غم،اضطراب،ناراحتی،بی حوصلگی ام و در عین حال تلاش میکنم تا این نخ نازک بریده نشه و شرایط رو هندل کنم :)          [دقیقه ها  ، شقیقه هاموسفید کردن ...💔]
خدادشاهده تو از بنده های نظر کرده ایمن هر شب از تهوع شدید تو روز میرفتم تو اتاقم شیر گاز رو باز کنم ...

من تو خانوادم تنها کسی بودم که تهوع این چیزا داشتم هیچ کس درکم نمیکرد. نه مامانم نه خواهرام نه خاله هام هیچ کس. بعضی موقع ها میخواستم خودم و بکشم واقعا سخت بود ولی هیچ وقت هوس نمیکردم. البته شوهرم هم ادمی نبود بگیره کلا من یاد نداشتم خودم و لوس کنم اونم ادمی نبود نازم و بخره. 

قدر شوهرای خوبتون و بدونین

سرمون خلوتتر میشه خخخ

شایددد😂😂


من با یک نخ نازک به این دنیا وصلم... لطفا با من مدارا کنید من غرق استرسم کوچکترین موضوعی باعث میشه ساعت ها بهش فکر کنم من غرق غم،اضطراب،ناراحتی،بی حوصلگی ام و در عین حال تلاش میکنم تا این نخ نازک بریده نشه و شرایط رو هندل کنم :)          [دقیقه ها  ، شقیقه هاموسفید کردن ...💔]
من و همسرم با خیلی سختی مشکل ها بهم رسیدیم و این فندق ثمره عشق پاک چندسالمونه و همسرم خیلیییی هوامو ...

عشقتون‌پایدار عزیزم😍😍🥰🫠

بنظرم‌بخواب تا بهش فکرنکنی...فردا صبح بیدارشدی بخر 🥹

به شب نشینی خرچنگ های مردابی چگونه رقص کند ماهی زلال پرست
خب این زیادم خوب نیست چون خیلی لاغر و ضعیف شده بودم چون اشتها نداشتم اصلا

اوه اینجوری که آره 🥲

من با یک نخ نازک به این دنیا وصلم... لطفا با من مدارا کنید من غرق استرسم کوچکترین موضوعی باعث میشه ساعت ها بهش فکر کنم من غرق غم،اضطراب،ناراحتی،بی حوصلگی ام و در عین حال تلاش میکنم تا این نخ نازک بریده نشه و شرایط رو هندل کنم :)          [دقیقه ها  ، شقیقه هاموسفید کردن ...💔]
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792