بهش میگم من نمیتونم مدام یک جا بشینم حتماً باید هر ۱ ساعت بلند شم و بعد برگردم میگه نهخیر من عصبی میشم مدام میری چون من هم میافتم دنبال تو پرش فکر میگیرم میگم خب نیا میگه تنها نمیتونم درس بخونم کلا هرکار میکنم جلوی همه بلند میگه «هیس» میگم کنار هم نمیشینیم بهتره قبول نمیکنه
امروز به اندازهای عصبی شدم که باهاش بدرفتاری کردم اما الان عذابوجدان دارم…
تنها هم اصلا نمیتونم برم چون تنها معذب میشم اما وقتی با این میرم معذب نیستم منتها مدام بهم گیر میده باعث میشه حس کنم آدم روی نروی ام!