سلام
بچه ها من اواخر بارداريم ميگذره از روزي كه جنسيت بچه رو فهميده مادر شوهرم انگار نميتونه باش كنار بياد چون بخاطر ظاهرم منتظره پسر بوده
اينم بگم خودم و همسرم عاشق دختريم حتي همسرم موقعيه كه فهميد دختره از خوشحالي گريه كرد اما مامانش فهميد بزور خودشو حمع كرد و گفت شوخي ميكنيد ولي بعد گفت فرقي نداره ولي فرداش گفت دلم نيومد به بچه ها بگن اين شيريني دختررتون
تا حالا اينجور زياد گفته در اخر هم ماست ماليش ميكنه كه دختر پسر فرق نداره
اخرين بار هم جلو ما چون پسر خواهر شوهرم كوچيكه گفت ني ني اسمش ميثم مامان شوهرم دست به دعا ميبره ميگه خدا از زبونت بشنوه با ذوق
چون كلا زن ارومي دلم نيامده بهش اعتراض كنم ولي ديگه خيلي ناراحت ميشم
بنظرتون چطور بش بفهمونم ناراحتم همسرم متاسفانه مثه ماست رفتار ميكنه تو اين قضيه با اينكه سر دخترمون حساس ناراحت ميشه