ما پارسال اومدیم توی این خونه
طبقه دوم ویلایی
قبلا همه اش آپارتمان بودم
کمی از امنیت اینجا میترسیدم
مخصوصا وقتی که کامل توی خونه تنها بودم و طبقه پایین هم کسی نبود
یه وقتهایی که میرفتم توی اتاقمون صدای فوت و نفس کشیدن میشنیدم
من اصلا آدم ترسویی نیستم
اما چیزهایی میدیدم که واقعا وحشت میکردم
مثلا هیچکسی به غیر از خودم توی خونه نبود
وقتی میرفتم توی اتاقمون می‌دیدیم لیوان آب کنار تختم، آب توش داره تکون میخوره
یعنی جن داره؟
قران تو خونه پخش کن😟
چرا این ساعتا یاد این خاطراتتون میفتین؟ خانمای باردار گناه دارن ..
واقعا میترسیدم
چند بار دیگه هم توی روزهای مختلف امتحان کردم
و باز می‌دیدیم وقتی وارد اتاق میشم آب توی لیوان داره تکون میخوره
ووووووووووی
به نظرم چون از اول میترسیدی این حس ها رو پیدا کردی
من سالها خونه ویلایی هستم فقط خودمون تازا خیلی شبها شوهرم ماموریت هست ک من با بچه هام هستم
حتی وقتی همسرم و بچه ها هم بوذن
اما نمیتونستم به اونها بگم
چون مطمن بودن خیلی میترسن
حس نبود
واقعا آب توی لیوان تکون میخورد
انگاری که یکی به لیوان دست زده باشه
منم خونم ویلاییه شبا همسرم نیست تنهام با بچه هایی ک شب زود میخابن تازه از دستشویی حیاط استفاده میکنم داخل هنوز تکمیل نشده و ترسی هم ندارم تلقین نکن بخودت
تا اینکه اینقدر تکرار کردم که متوجه علتش شدم
علت چی یود
چند تا از سرامیکای خونمون لق بودن
به محض ورودم به اتاق و پاگذاشتن روش باعث میشدن هم صدای فرت و فرت بدن هم میز کنار تختم تکون کنی بخوره و آب هم تکون بخوره
همین😁
تاسرامیک بعدی خدانگهدار
