بعد بچم همون نوقع اشاره کرده به دهنش که یه چیزی گیر کرده
حالا هر چن روزی بازم اشاره میکنه و امروز که بیدار شد از خواب صورتش زرده و هی گریه میکنه و انگار سرماخورده و دهنش عین ابشاره ازش اب میاد یعنی ممکن هنو استخوانه گیر کرده
میگما نکنه ما بریم دنیا قشنگ شه !! آدمها تا سر حد مرگ از خود خسته ات میکنن🖤ترکت نمیکنند اما،مجبورت میکنند ترکشان کنی🖤آنگاه میشوی بنده ی سرتاپا خطاکار🖤 شروع رژیم ۶/۷/۱۴۰۳. وزن۸۴. تاریخ۲۳/۸/۱۴۰۳ وزن۷۸.💪 وزن هدف۶۰کیلو🤲 تاربخ۱۸/۱۰/۱۴۰۳ وزن ۷۴😁
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یعنی همون روز هیچ حرکتی نزدی که خارج بشه یا بره پایین؟
نامه ای به فرزند نداشته ام:کجایی جان مادر؟من که مردم از چشم انتظاری...خسته نشدی از بازی با فرشته ها..من دلتنگ توام، دلتنگ بوی تنت دلتنگ ب اغوش کشیدنت تو دلتنگ من نیستی جان مادر؟روزها موهای طلاییت رو شونه میکنم ناخن هاتو لاک میزنم بعد پشیمون میشمو لاکت رو پاک میکنم صورت نازت رو ب جای وضو میشورمو کنار جانماز خودم برات جانماز پهن میکنم نمازم که تموم میشه سرم رو برمیگردونم تا بهت لبخند بزنم اما میبینم همه اونا خیال بود،یه خیال خوش...شب هایی که خوابت رو میبینم دلم نمیخواد هیچوقت بیدار بشم اما بیدار میشم و دوباره روی خودم آوار میشم ...بسه دیگه چشم انتظاری بیا مادر بیا😭😭😭😭