۲۷ ساله که دارم رنج وعذاب میکشم از بچگی تا الان خستم بسمه
دلم میخاد چشامو ببندم ودیگه بیدارنشم
این همه آدم تو دنیا شب میخابن و صبح بیدارنمیشن کاش منم یکی از اونا باشم من از دنیا سیرم
خستم شهامت خودکشی ندارم
من با نداری و گند اخلاقی های شوهرم ساختم
دوستام روز به روز جوون تر وجا افتاده ترمیشن من پیرشدم
امشب بهم میگه دیگه چکارکنم تو بری از این زندگی
کاش جای داشتم میرفتم
کاش منم خانواده داشتم
کاش عرضه داشتم
خستم دیگه خدااا