زدگی با خانواده همسر

بچتو نمیان ببرن من که دم به دقیقه مادرشوهرم بالا میومد میبردش نصف شب گریه میکرد میومد تو راحت میبردش پایین منه خر ساکت بودم بعدش کریه میکردم شوهر نامردمم میدید حرفی به مادرش نمیزد

نه اصلا اجازشو ندادم تا وقتي شوهرم اداره اس حتي بچه ام از جيغ بتركه هم نميتونن بپرسن چي شده خودم گفتم شما برين شوهرم مياد ميارتش خواستين ببينينش

نه خدايي شوهرم ميگه تحمل كن به خاطر من قول ميدم تا سال بعد ميريم

خیلی خنده داره به خدا. یه جوری بعضی خانوما صحبت می کنن انگار جمعیت ایران به دو قسمت تقسیم شده. ۵۰ درصد فامیل شوهر که ذاتشون خرابه و قوم الظالمین هستن. ۵۰ درصد آدم خوبای مظلوم که این خانوما هم جزوش هستن. والا من مامانم سالها با مادرشوهر زندگی کرد یه لحظه حتی یه لحظه بی احترامی بینشون نشد. بعد از مامانم عروس دوم اومد ده سال فقط جنگیدن تا مادربزرگم از دنیا بره. اگه زنده می موند هنوز داشتن می جنگیدن. 

چه کاریه خب! هیشکی تا مجبور نباشه نمی ره پیش مادرشوهر. چرا به هم پیش فرض می دید که قوم شوهر همه بی شعور و وحشی هستن. مگه خوداتون عروس ندارید؟! والا من برادر ندارم. این چیزارو می خونم خدارو شکر می کنم که هیچکس نیست پشتم فحش بده. انگار دخترای ایرانی رو از زمان گهواره برای متنفر بودن از فامیل شوهر تربیت کردن. 

اون خانومی که جاهازش دویست میلیونه اگه بیست میلیون بود براش مهم نبود کجا زندگی کنه؟!اونایی که جهاز ندارن لیاقتشون خرابه های شامه؟!

مگه برای مادرشوهر یا خود شوهرت بردی. برای خودت بردی. فقط برای خودت. نه فضولیش به کسی اومده و نه اصلا گفتن داره. گفتن رقم جهیزیه و طلا و هرچی به نظرم خیلی زشته. حتی تو فضای مجازی. معنیش اینه که شما خدای نکرده خودتو با این عدد و رقمای ناچیز ارزشگذاری می کنی. دویست میلیون واقعا در مقابل شان و شخصیت یه انسان هیچییی نیست.

آفرین من الان کمی بهترشدم اما هنوزم همون آدم بی عرصه ام که همش خودخوری میکنم دم شوهرتم گرم 

عزیزم الان اونایی دارن نظر میدن که واقعا اذیتم والا کسی الکی حرفی نمیزنه مادر شماهم حتما هم خودش هم خانواده ی همسرش انسانهای محترمی بودن که چیزی بینشون پیش نیومده. ما تجربیات خودمونو در اختیارش گذاشتیم 

يه بار ١٠ روز بعد زايمانم يه دعوايي راه انداختن كه كم مونده بود طلاق بگيريم بابام داشت ميومد خونه ام جهازيه مو جمع كنه اون روز شوهرم گناه اونارو نميديد و فقط با من سر و كله ميزد اون روز تصميم گرفتم خوب مطلق بشم كه گناه اونا رو ببينه فقط يه ماه طول كشيد الان خودش ديد اونا كرم ميريزن پشتم وايساده

پدر مادر ودستمونم کع دخترشو از سر راه نیاورده کههمدختر بده همه هزینه ی بالا متقبل بشهواسه ی جهیزیه. درسته مال خود دختره اما وقتی انسان احترام میزاره توقع احترام داره چرا دروغ بگن از اول

مادر اومده بود بعد زایمانم میگفتم به مادرت لگو نیاد ماهستیم حموم میبرد میگفت آرا ب مادرت زنگ زدی من هستم کلی خون به دلم کرد

كسي از جهازيه حرف نزد كه والا مامان من از الان ميگه تا واس داداشم خونه جدا نخريده نميداره ازدواج كنه ميگه نميخوام ازم دلخور بشه و احترام هامون از بين بره با اينكه خونه بابام خيلي بزرگه

عزیزم ناراحت نشو،خدا کنه ک همیشه خوشبخت  باشی و هیچوقت هیچوقت گرفتار ادمای بد نشی،من اگه قیمت جهازمو گفتم در ادامش هم گفتم ک بخاطر این رقم مادر و پدرم ناراضی هستن ک من برم اونجا زندگی کنم و یچیز دیگه،اگه ادم دلش شاد باشه و گرم حاضره هرجایی زندگی کنه،ولی حتی اگر تو کاخ هم باشی و سوهان روح داشته باشی زندگی برات بی ارزشه

اما اینو بدون ک تا با کفش کسی راه نرفتی نمیتونی قضاوتش کنی... 

من برات ارزوی خوشبختی میکنم💞💞

من ميدونستم اينا پيش مياد خودم رفتم خونه مامانم

[QUOTE=48793557]عزیزم ناراحت نشو،خدا کنه ک همیشه خوشبخت  باشی و هیچوقت هیچوقت گرفتار ادمای بد نشی،من اگه قیمت ج ...[/QUOTE

ولش کن این عده شکمشون سیره همه رو مثل خودشون میبینن من که کسی بخواد حرفی بزنه بهم از خدا میخوام به سرایط من گرفتارش کنه اونموقع بفهمه

باور میکنی میترسم دوباره بار داربشم ازش متنفرم بخاطر همه چی

واقعا