مینی‌مالیستی

سلام دوستان ....

این مدت که نبودم ..

سه مدل ترشی و خیارشور درست کردم انشالله که خوب بشن

جمعه ای  که گذشت کل پذیرایی رو زیرو بمش رو تمیزکاری کردم اعلاشویی شد ...

خروجی این مدت

دوتا لباس زیر پایین  تنه

دوتا دستمال سفره رنگ گرفته بودن و بی ریخت شده بودن.. ..

چندتا جوراب مشکی که یا لنگه به لنگه شده بودن یا دیگ نخ نما بودن ..چهار جفت برا اداره جایگزین شد..

یه کفش ورزشی پسر خونه رفت خروجی ...

یه مانتو شلوار اداری خودم ..

قف

برا خودم دوتا کت و شلوار یکی نسکافه ایو یکی مشکی خریدم ...به جفت کفش اسپرت خریدم

برا دختر خونه کفش خریدیم...

بنظر من همه مون پر از عواطف و احساسات و دارای بیشترین نوع وابستگی هستیم بالاخره ادمیم دیگه ولی اینکه همه ی اینارو بهونه کنیم و نخواییم سبک زندگیمونو تغییر بدیم یه جوری تنبلی و بی نظمیه

مثلا این اقوام ما وقتی جایی برای نگه داریشون نداره خونشون خیلی کوچک تعداد کمد دیواریا کمه چه اصراریه برای  نگه داشتن وسایل این چنینی !!

البته وابستگیشون تنها به یک مورد از وسایل نوزادی نیست ها اینو تعمیم بدین به هر چیزِ عخی چه نازه بذاریم بمونه😑

من الان تقریبا یکساله با مینیمالیست آشنا شدم تو این یکسال از خودم راضیم من چجوری شروع کردم به این صورت که کاری به وسایل بقیه نداشتم اول از خودم شروع کردم ولی ریز ریز و به صورت نامحسوس روی شوهر و دخترمم کار کردم که وسیله خراب ، وسیله بلااستفاده انرژی منفی داره باید از خودمون دور کنیم،اول شوهرم مخالفت می کرد و یه جورایی مقاومت که نه این حرفا چیه یه روز همین وسایل بلااستفاده به کار میآد از قدیم گفتن هر چیز که خار آید یک روز به کار آید ، ترجیح میدادم باهاش وارد بحث نشم ولی خب تو اینستا پستایی رو که میدیدم راجع به مینیمال واسش می فرستادم میدیدم که آروم آروم دیگه وقتی میگم سکوت می کنه فهمیدم که بله کم کم داره روش تاثیر میزاره ، خوشبختانه الان خودش هم قبول کرده و به هر کی میرسه در مورد وسایل اضافه و انرژی منفیشون صحبت می کنه ، شیزین ترین جای قضیه این بود که خودش گفت بریم انباری رو تمیز کنیم باورتون نمیشه یه کوه وسیله ریختیم دور ، گر چه هنوز یکسری وسیله هست که نتونسته ازشون دل بکنه ولی خب انشالله کم کم روی اونا هم کار می کنم

بحث راجع به لباس بچه ها بود..

منم یسری لباس مث کاپشن و سویشرت  رو بعنوان یادگاری ویسری رو برا بچه دوم نگه داشته بودم .

چند وقت پیش یه خانم که میان  و خروجی  هارو می‌بره پیام داد اگ لباس بچگونه گرم داری بفرس یه خانواده نیاز داره ..

منم با خودم گفتم چه کاریه اینارو یادگاری نگه دارم بذار بدم بره دست نیازمند انرژی مثبتش به خودمون بر میگرده ..فقط اولین کاپشن بچه هامو که یه کاپشن سرهمی برا پسر خونه و یه  سرهم بافت برا دختری خونه بود رو نگه داشتم ..

بقیه که شامل چندین سویشرت میشد   یه کاپشن لی که کادو بود و خیلی ناز  ... یه کادو  بلوز شلوار بافت که اندازه دخترم بود اما بهش نمیومد ..‌دادم رفت ..

چند تا پتو نوزادی که مامانا خریده بودن

الان کل لباسهای بچه از زمان نوزادی

یدونه پتو نوزادی هر کدوم ..که به سلیقه خودم خریده بودم

یدونه کاپشن برای هرکدوم

یدونه سرهمی نازی که هر کدوم نداشتن

اولین لباس بیمارستان ‌..

پستونک هر کدوم

دستبند بیمارستان هردوتاشون

پلاک چشم نظر هردوتاشون

یه پیراهن برای دختر خونه و یه بلوز یقه مردونه برا پسر خونه ..

راستش ایناهم زیادن اما خب دوستشون دارم و نمیتونم بزارم خروجی.

شاید بعداً نظرم عوض  شد

منم جمعه مث شما همه مبلارو کشیده بودم جلو که تمیز کنم پدر شوهرم سرزده اومد ..آشپزخونه ترکیده منو دید ..منتقل شب اینجوری بودم 😒😒

امروز خونه بودم و گاز اعلاااااشویی شد .‌

سر شعله ها و قسمت زیر سر شعله هارو پیچاشوبتز مردم و تو ترکیب پودر و سرکه جوشوندم بعد با سیم شستم ..بعد دوماه استفاده مداوم این اولین باری بود اینجوری اساسی پاک میکردم ...

یخچال و فریزر رو دستمال کشیدم و چک کردم مربا ..ترشی و رب رو به ظرفای  کوچک انتقال دادم..در شیشه هارو یه دست  کردم از هر رنگ و طرح تو یخچال بود با درای تو کابینت تعویض شدن 

امروز خونه بودم و گاز اعلاااااشویی شد .‌

سر شعله ها و قسمت زیر سر شعله هارو پیچاشوبتز مردم و تو ترکیب پودر و سرکه جوشوندم بعد با سیم شستم ..بعد دوماه استفاده مداوم این اولین باری بود اینجوری اساسی پاک میکردم ...

یخچال و فریزر رو دستمال کشیدم و چک کردم مربا ..ترشی و رب رو به ظرفای  کوچک انتقال دادم..در شیشه هارو یه دست  کردم از هر رنگ و طرح تو یخچال بود با درای تو کابینت تعویض شدن 

ورودی 🛍️ 

مژه ریسه ای برای عروسی ( مژه مصنوعی که داشتم خیلی کم پشت بود و برای میکاپ عروسی مناسب نبود🙁) اینم احتمالا یکبار مصرف باشه و اینجوری بره خروجی ....

پد سکه ای /قبلی رو به اتمامِ

ماژیک ابرو /قبلی رو به اتمامِ

گوشیم به تعمیر احتیاج داشت اونم انجام شد

خیلی چیزا دلم میخواست بگیرم ولی واقعا جلوی خودم و گرفتم این چند وقته خیلی ورودی داشتم 🫠

عزیزم کسی که سرزده میاد داره واسه دیدن همین صحنه‌ها میاد دیگه این دلخوشی رو ازش نگیر😄

یاد توییت یه کاربری افتادم میگفت عکس سفره مهمونیم رو استوری کردم تو کلوزفرند زن‌داداشم پیام داد ما واسه دیدن خوش‌گذرونیا و فسق و فجوراتون شما رو فالو کردیم شما ما رو واسه سالاد و خورش میذارید تو کلوزفرند😁

عزیزم خداقوت چقدر کار کردین . و چه خوب که کلی خونه سبک شده 

عزیزم منم شهر غریبم اینجا با همسایه هام در ارتباطم و خیلی پیش میاد که یهو بیان دم در کاری داشته باشن بیان داخل یا اینکه زنگ بزنن بگن خونه ای  و دو دقیقه بعد بیان! من اوایل برام مهم بود مخصوصا که بچم کوچیک بود من واقعا نمی‌رسیدم همیشه خونه رو مرتب نگه دارم . دیگه کم کم بیخیال شدم . یه گاهی میان خودشون پامیشن کمکمم میکنن .مثلا اگه قبل از ظهر کسی  بیاد و دارم آشپزی میکنم برای خانواده خودم میاد کمکم آشپزی و ظرف شستن . من که مشغول آشپزی ام اونم چای میزاره میاره  با هم میخوریم😀🙃دیگه منم آسون میگیرم  . اونام اینجوری راحتترن

مثلا اسباب کشی کردم ولی خونه هنوزگامل مرتب نشد . لنگ برچسب و کفپوش بودم برای کمد و کشوها . یا وسایل کار همسرم توی کمد بچه هام بود . چمدونا هنوز پر از لباس بود دیگه اونام با همین وضع دیدنشون چه اشکالی داره ؟ برای اونا که زندگی نمی کنیم . اهمیتی نداره بنظرم . 

ما هم توی این ۱۲ روزی که توی خونه جدید ساکن شدیم کلی خروجی داشتیم.  کلی کارتن و پاکت مربوط به اسباب کشی و جنسهای جدیدی که برای خونه خریدیم .  کلی تیکه  لوله و سیم و کلید پریز قریمی و از این جور وسایل که بعد از بازسازی دیگه کاربردی نبودن .کهنه هایی که یه جا رو پاک میکردم و دور مینداختم . 

یه سری در و پنجره قدیمی هم بود که من میگفتم دور بندازیم اما همسرم گفت شاید بعدا بخوام یه انباری داخل حیاط درست کنم!! پس اینارو میزارم پشت بوم شاید بعدا به کار اومد.  و دیشب دیگه بالا پشت بوم جمعشون کرد حداقل حیاطمون خلوت شد و جارو کردیم . امروزم اگه بتونم در و پنجره های حیاط رو میشورم که دیگه حسابی تمیز بشن . 

در حال حاضر یه چمدون بزرگ یه متوسط یه بچگونه و دو تا ساک دستی کوچیک داریم . چمدون بزرگمون مال مجردیه همسرمه  هم مقداری ظاهرش خراب شده  هم جای زیادی توی  کمد یا توی ماشین میگیره و سایزش مناسب نیست . منتظرم یکم دیگه خراب شه از رده خارجش کنم! یکی از ساکها هم باز همینجوره دیگه کم کم باید از رده خارج بشه . اون یکی هم مربوط به سیسمونی دخترمه البته طرح بچگونه نداره اما مثلا برای سفرهای کاری همسرم مناسب نیست . چمدون متوسط خیلی عالیه مال مجردیه خودمه .جنس و سایزش خیلی خوبه .اگه بخوام بخرم دوباره یه متوسط میخرم . 

خروجی های هفته هشتاد و شش و هشتاد و هفت

یک جفت کفش همسر

یک صندلی تاشو

رنگ مو مورد علاقه ام که تمام شد و نیاز به رنگ جدید دارم.

بشقاب لب پر

یک کاسه کوچک

بطری شیشه ای آبلیمو که دربش خراب شده.

دستمال تنظیف

یک تراش آرایشی آک که بخشیدم

۲ دفتر

۲ کتاب داستان

۴ قاشق کوچک. 

پوست کن.

جا تخم مرغ یخچالی

یک جفت جا قاشقی کریستال

یک بشقاب تزیینی که افتاد شکست

طناب بازی

سبدی که شکست

یک جعبه بزرگ که برای اسباب بازی ها بود.

یک ساک سفری

دو نوار برای ماهیتابه رژیمی که استفاده نمیکنم.

۷ تکه لباس از خانواده.

ظرف دربدار فلزی که رفت مدرسه و برنگشت

۱۰۰ کاغذ آچهار و چندتا چیز دیگه که دادم مدرسه

۵ تکه ابزار یراق

۵سال قبل اینجور بود کمدم و دقیقا هیچی نداشتم بپوشم😄

الانه با ۲دست مانتو شلوار  و ...راحت شدم همیشه ام اماده باش هستم بی فکر و خیال