من یه مدت داشتم خوب پیش میرفتم
کلی وسیله و لباس فروختم و به نیازمندا بخشیدم
ولی خونمون خیلی کوچیکه
و یه خواب بیشتر نداره، ویه کمد دیواری خییلی کوچیک
که مجبورم لباس هارو تفکیک کنم و هرفصل لباسای مناسب رو میارم و بقیه رو میبرم انباری
این چند روز مشغول جابه جایی لباس ها و شستشوی
لباس های زمستانی بودم
یه آنلاین شاپ هم دارم که از هفته ی پیش
سفارشات زیادی گرفتم و آماده کردنشون خیلی
خونه رو بهم ریخت
دیروز همسرمم شیفت بودن و من کلا خونه رو رها کردم
تا بعد از آماده کردن سفارش ها برم سراغش
که یه دفعه ای در زدن و دوتا از همسایه ها که باهم
دوست هستیم اومدن داخل😭
ثانیه های اول شوک بودم، کم کم تونستم به خودم
مسلط بشم ، رفتم لباسمو عوض کردم
و یه دستی به فضا کشیدم و گفتم کاش میگفتین
که میخواین بیاین🤧
ولی خیلی ناراحتم، همیشه خونه ی مارو مرتب دیده بودن
انقدر حالم گرفته شد که ازشون پذیرایی هم نکردم😅