چه روزای سختی از نظر روحی که نکشیدیم از نامزدی تا چند ماه پیش.خیلی بدبود.خداروشکر گذشت.ما زنا باید یکم زبونمونو خوش کنیم همه چی حله بعدش.
طوري ادبش كن ك ب خودش همچين اجازه اي نده هرجوري از اول عادتش بدي همونو ياد ميگيره.
اوایل که قیافش همش توحالت قهروفکربودنه حرف میزد نه هیچ...همینجور توخیابون تندتند راه میرفت اصلامن بیچاره نه قوری نه دعوایی نه کنایه ای هیچ اصلابرنمیگشت ببینه من پشتشم کجام ...توزندگی مشترکم بماندححاملگیمم یه مدل دیگه بچه هم اومد همین خلاصه انقد شدتااینکه معده سوزی واینا....حی حی دکتررفت الان ششش ساله ازاین دکتر اون دکتر شش ساله اول وشش سال دوم همش سکوت محض بودالبته خودشا من که پرحرف وشیطونم منتهی توزندگی خیلی بحث ودعوامون شده باهم ...میخوام بگم مسکلات روحی رو تاقبل ازدواج باییییییددددددخیلی جدی گرفت
هرچقدر قهر کنم نازمو میکشه ولی تو عصبانیت ی چیزایی میگه ک اصلا از دلم بیرون نمیره..خیلی دوسش دارم ولی میترسم بعد عروسی پشیمون شم واسه همین نمیذازم عروسی بگیره فعلنا تا بببینم چی میشه.
ازدواج نکردن بهترین کاره همه ی مردا مشکل دارن
بهش گفتم بریم مشاوره گفت بریم ..تصمیم دارم ببرمش ببینم چی میشه
ما ۶ ماه باهم دوست بودیم تواین ۶ماه کلا ی مرد عاشق پیشه بود و اصلا اون روی بدشو نشون نمیداد..اما الان همش تو دعواها میگه من ترو واسه قیافت انتخاب کردم تو منو واسه پول ..بعدش میگع بخدا الکی گفتم ..
تا ازدواج کنی دیگه از گل واینا خبری نیست چون خیالش راحته زنش شدی...تا نرفتی سر زندگیت فکر اساسی کن.با پدرتم حتما این کاراشو درمیون بذار .جلو ضرر هرجا بگیری منفعته
مادرش یجوریه ۵۰سالشه ولی مثه دختر بچه ها میپره واسه همین بابام کلا از خانوادش خوشش نمیاد یجورایی دوتا خانواده مختلفیم نمیگم ما با حجابیم ن ولی بی حیا هم نیستیم ولی مادرش...واسه همین هروقت ب پدرم چیزی گفتم گف جدا شو این بچه همون مادره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
