دوستان ما دوساله كه تو عقديم...قضيه از اين قراره ك منو زندايي همسرم برنامه سينما چيديم هم مادرشوهرم بود هم دوتا زندايياي شوهرم ك تقريبا هم سن خودمن مادرو خواهر خودمو يكي از دوستاي مامانمم بودن كلا جمع زنونه بود من خودم ماشين دارمو با ماشين خودم رفتم و ظرفيتمون تكميل بود و مادرشوهرمم چون خودش ماشين داره قرار بود با زنداداشاش(زندايياي همسرم)بياد كلا مادرشوهرم ازوناييه ك بيس چاري با ماشين بيرونه و همجا خودش رانندگي ميكنه وقتي رسيدم سينما زنگ زدم ك ببينم كجان گف داريم ميرسيم امير داره مارو مياره(اسم همسرم)من خيلي ناراحت شدم وقتي رسيدن شوهرمو ديدم بهش گفتم چرا نذاشتي خودشون بيان چ لزومي داش تو مامانتو زندايياتو ببري بياري تاكسي مگ تو همسرمم گفت چون ماشينو لازم داشتم مجبور شدم خودم بيارم پيادشون كنم ماشينو ببرم