خاطره زایمانم بچه عجیب ترین موجود دنیاست...می اید،مادرت میکند،عاشقت میکند،رنجی ابدی را دروجودت میکارد،تا اخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد وتمام...! بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست، وقتی مادر میشوی رنجی ابدی سراغت می اید، رنجی نشات گرفته از عشق..،مادر که میشوی میخواهی جهان را برای فرزندت ارام کنی،میخواهی بهترین هارا از ان او کنی،وقتی می خزد،چهاردست وپامیرود،راه میرود ومیدود،توفقط تماشایش میکنی وقلبت برایش تند میتپد..❤از دردش نفست میگیرد روحت از بیماری اش زخم میشود،مادر که میشوی دیگر هیچ چیز جهان مثل قبل نخواهد بود،مادر که میشوی کس دیگری میشوی کسی که وجودش پر از عشق وجنون ودیوانگی است
منم سر بچه اولم همینجور شدم خیلی ببخشید بعد یک هفته با خون و فشار زیاد مدوفوعم اومد هم بخیه هام باز شد .هم تا یکسال شقاق گرفتم با درد زیاد که تا صبح گریه میکردم و خوابم نمیبرد.الانم بعد ۸سال خوب خوب نشدم تا یک مدفوعم سفت میشهخونریزی میکنم هنوز داخلش زخمه