2777
2789

منو جاریم هر دو سرمون به زندگی خودمونه و رابطه معمولی داریم اهل حسودی و رقابت و... نیستیم 

مادرشوهرم به طور عجیبی جاریم و خانواده شو میپرسته

و کاملا از نظرش بی عیب و نقصن

حتی وقتایی که جاریم و شوهرم با هم مشکل پیدا میکنن پشت جاریم رو میگیره و به پسرش میگه حلالت نمیکنم اذیتش کنی😐


امشب دو ساعت رفتم پیششون گفتم تنهان گناه دارن برم سربزنم بازم با تعریف کردناش از جاری و خانواده اش من بهم ریختم


نگین برات مهم نباشه همین مادرشوهر ۶ سال اول زندگیم رو سیاه کرده بود با دخالتاش یه بحث کوچیک با شوهرم داشتم میومد مینشست خونه ام منو محاکمه میکرد (که میدونم مقصر شوهرم بود که بهش میگفت)

تازه زایمان کرده بودم خونه مادرم بودم اینقدر نشست در گوش شوهرم پرش میکرد شوهرم میومد با قیافه گرفته اشک منو درمیورد و میرفت

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نمیشه تو یه ساختمونم

میشه فک کن اونام ی ادمایی هستن دارن اونجا زندگی میکنن فک کن دیوارن شی هستن اصلا مهم نباشه برات چون پی این داستانارو بگیری مریضی اعصاب میگیری روحت مریض میشه از رو تجربه میگم

مادر شوهر منم همینه دقیقا و منم مث شما بهم می ریزم الان دیگه کمتر شده ولی بازم حس خیلی بدی می گیرم

نمیدونم چرا اینقدر حرفاش برام مهمه

اینقدر عصبی شده بودم ضربانم بالا رفته بود گفتم الانه سکته کنم

میشه فک کن اونام ی ادمایی هستن دارن اونجا زندگی میکنن فک کن دیوارن شی هستن اصلا مهم نباشه برات چون پ ...

الانم کلی مشکل پیدا کردم

مریضن و دلم براشون میسوزه بهشون سر میزنم میگم مثل پدر و مادر خودم ولی آخرش با دل شکسته برمیگردم

عزیزم جاریت اگه بدی ندیدی ازش،تقصیری نداره و احترامش رو داشته باش اگه ایشون هم احترام متقابل دا ره

مادرشوهرت  هر وقت شروع کرد تعریف کردن،سرت رو بکن تو گوشی

بلند شو برو یه اتاق دیگه  فوری صحنه رو ترک کن 

میخواد حساسیت شما رو تحریک کنه  فرصت حرف زدن نده یا موضوع بحث رو عوض کن

الانم کلی مشکل پیدا کردممریضن و دلم براشون میسوزه بهشون سر میزنم میگم مثل پدر و مادر خودم ولی آخرش ب ...

اگه هم محبتی میکنی برای رضای خدا و اخرتت اگرم کم اوردی قیچیشون کن هیچی از خودت مهم تر نیس اول و اخرش خودت میمونی و خودت

نمیدونم چرا اینقدر حرفاش برام مهمهاینقدر عصبی شده بودم ضربانم بالا رفته بود گفتم الانه سکته کنم

منم دقیقا اینجوریم عزیزم شمام بیش از حد خوبی نکن که کمتر اذیت شی و سعی کن بی تفاوت باشی

عزیزم جاریت اگه بدی ندیدی ازش،تقصیری نداره و احترامش رو داشته باش اگه ایشون هم احترام متقابل دا رهما ...

مخاطبش معمولا من نیستم

برادرشوهرم بدون خانمش اومده بود داشت با اون میگفت 

احترامشو دارم ولی ناخواسته دوست ندارم ببینمش

سعی میکنم زیاد دیدار نداشته باشم باهاش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز