امشب یکی از همسایه هامون دیدیم داره صدای داد و بیداد میاد یه پسر جوون 25 ساله تو کوچمون داره بلند بلند فحش میده و اسم پلیس و اینا میاره . پسره چاقو دستش بود هی میکوبید توی در همسایمون . همسایمون هم یه خانم 30 ساله و دوتا بچه 10 -12 ساله داره شوهرش هم راننده تریلی هست یک ماه دوماه میره جاده و میاد خونه . پسره داد میزد زنیکه ج..ده تو با من بودی با چهارتای دیگ هم بودی و کلی فحش داد پسره هم تازه مامانش رو از دست داده بود میگفت مامان من رو تو کشتی بیا بیرون کل همسایه ها اومده بودن توی کوچه بابام هم سریع نمازش خوند رفت تو کوچه دید پسره داره از در خونه همسایه بالا میره که وارد خونه بشه زنه رو بکشه بابام و چندتا از مردهای دیگه گرفتنش زن همسایمون تا دید مردا گرفتنش اومد بیرون شروع کرد جیغ زدن و فوش داده پسره هم هی حمله میکرد سمت زنه که با چاقو بزنتش بابام و مردای دیگ میگرفتنش پسر زنه 12 سالشه کلاس بود از کلاس که اومد خونه دید این پسره داره فوش مامانش میده هنگ کرد این پسره هم که چاقو داشت سریع رفت سمت پسر 12 ساله تا بزنتش بابام دستش کشید که نره افتاد زمین اینم وحشی شد سریع پاشد گفت کدوم بی شرفی دست من کشید بابام هم سریع گفت من بودم میخوای چه غلطی کنی چاقوش رو از رو زمین برداشت حمله کرد سمت بابام . بابام هم همین جور ثابت بدون ترس سر جاش وایساده بود هیچ کاری نمیکرد چون میدونست پسره جرعت زدن نداره . منم سریع رفتم ساطور برداشتم دوییدم تو کوچه اگه حمله کرد سمت بابام سریع برم بزنم تو سرش مامانم هم همش داد میزد اومد که با چاقو بزنه بابام من دوییدم سمت پسره ساطور تو دست من دید یه لحظه هواسش پرت شد بابام خوابوندش رو زمین بقیه مردا هم اومدن کمک بابام دست و پاش رو گرفتن پلیس هم بعد از دوساعت رسید بردش