من با مادرشوهر زندگی میکنم.یه خواهرشوهرم روستاست.شوهرش خیلی اذیتش میکنه.یه بار سر همین اذیتا زنگ زد بهم.منم با شوهرم رفتیم اونجا.بلاخره شوهرش قول داد دیگه تکرار نکنه.الان چن روز دیگه عروسی دعوتیم.شوهرش بهش گفته لباس نمیخرم برات.عروسی نرو.یه سالم هست این طرفا نیومده.شوهرش نمیذاره.الان باز بهم زنگ زد گفت بیا منو ببر خونتون.نمیدونم چیکار کنم؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.