از اول عقدشون باهم مشکل داشتن تا همین الان
بارها تاپای طلاق رفت و مثلا بخاطر ما برگشت ولی روانیمون کرد
تیر اخرشم که
مچ مامانمو موقع چت با یه پسر ۲۰ سال گوچیکتر از خودش گرفتیم
اول من فهمیدم
ولی نه به روش اوردم نه به کسی گفتم
بعد یهویی داداشم فهمید و اونم به بابام گفت
دیگه مامانم حس میکنم از خجالتش پای طلاقی که سالهامیخواست بگیره رو دوباره باز کرد
البته خودش میگفت طرف جای بچمه ولی پسره همش حرفای جنسی میفرستاد