حداقل با یه شیرینی برو خونش و بهش بگو... عذاب وجدان هم نتیججه کاری هست که شده
خدایا!بجز خودت به دیگری واگذارش نکن!تویی پروردگار او!پس قرار ده بی نیازی در نفسش،یقین در دلش،اخلاص در کردارش.روشنی در دیده اش،بصیرت در قلبش،وروزی در زندگیش،امین یا رب العالمین
یک خانمی از اقواممه...با شوهرم چت میکزد برا شوخی و مسخره بازی منم حساس شدم و فوششدادم بعد هم پیش خاله هام وو شوهرش وخانواده خودم ابروشو بردم..گفتم ک زن خوبی نیس چت میکنه با شوهرم...خدا ببخشتم...زن بدی نیس...اون لحظه عصبانی بودم و هزار جور فکر تو س م بود
برف هفت سالگی ام را به خاطر صدای مادرم دوست داشتم که می گفت پاشو ببین عجب برفی اومده برف ده سالگی را به خاطر تعطیل شدن مدرسه و خوابیدن کنار مادرم حتی یک ساعت بیشتر. برف چهارده سالگی را به خاطر تشویش امتحانات .برف هجده سالگی را به خاطر استرس کنکور و آینده !! برف بیست سالگی را به خاطر عاشقی . هیجان عشقی که در ذهنم تا ابد ادامه داشت اما از برف بیست و پنج سالگی به بعد برف ها فقط سرد بود و سرد بود و سرد…… و خاطراتی که هرگز تکرار نخواهد شد……
برف هفت سالگی ام را به خاطر صدای مادرم دوست داشتم که می گفت پاشو ببین عجب برفی اومده برف ده سالگی را به خاطر تعطیل شدن مدرسه و خوابیدن کنار مادرم حتی یک ساعت بیشتر. برف چهارده سالگی را به خاطر تشویش امتحانات .برف هجده سالگی را به خاطر استرس کنکور و آینده !! برف بیست سالگی را به خاطر عاشقی . هیجان عشقی که در ذهنم تا ابد ادامه داشت اما از برف بیست و پنج سالگی به بعد برف ها فقط سرد بود و سرد بود و سرد…… و خاطراتی که هرگز تکرار نخواهد شد……