اره یازده سال صبر. کردم درست نشد
همش زیر پا کردم نشد
از همون دوران نامزدی دوسش داشتم تا دعوا میشد ترس طلاق داشتم
هر کاری کرد ب جون خریدم
حتی دکتر نمیبرد برای بچه کار کردم خودم دادم
اکانت دیگم همش نوشتن چشمم کبوده
لبم پاره شده و...
بدجور میزد باز فرداش میفتاد ب پام
کلا دعوای بعد عروس بخاطر پول بود مگفتم پول بده میزد میگفتم ب خانوادت بده میزد
نمیگم الکی میزد من زبونم تیزه اما زدن درست نیست
الان دو تا از شاتهاش بذارم انقد پشیمونی هست ک حد ندارع
اما من واقعا چند ماهه دیگ دوسش ندارم
تا تیر ک رفتم شکایت کردم بعد ۶&۷ ماه امید داشتم اما دیگ صفر شدم
اما اون پسر ایلامی ک اره غیر ممکن و نمیخاد
وگرنه خواستن کافر رو مسلمون میکنه
من هم شاید از نزدیک ببینم نخوام
من فقط پیشنهاد دادم خوشم اومده اگر رابطه باشه بیا جدی فکر کنیم از بچه بازی در بیاد
از خاستگارها هم اره س تا بچه زیاد
پسر خالم موقعیت عالی داره
اما خب مجرده من یازده سال تاهل داشتم اون داغه حالیش نیست
از طرفی بگیرمش شوهرم میگ پس الکی رو این خانواده حساس نبودم میخاست و گرفت
چون بارها طبق داستان گفتم رو خانواده خالم حساس و بد دل بود ک چرا داداش بزرگه تورو میخاسته ندادن و قهر کردن چند سال پس خیلی خواهان بوده
روز ب روز این ورشکست شد اونا فقیر بودن پولدار شدن بدتر حساس میشد
البته حرفای شوهرم بعد طلاق اهمیت نداره
اما خب مجرد بعد پشمیون خواهم شد