نمیدونم مادرم میگه میره دختر عموش رو میگیره ،همسرم پسر داییمه،هی مادرم این حرفا رو میزنه دلم میشکنه ...
فقط مادرت این وسط 😥😐
هر طور شده یا پیش همسرت باش یا جداشو
تمام
🖌️تو زندگی ما یک سری آدما هستند که ...!!!تو در معاشرت باهاشون اونا را عمیقأ تحسین میکنی بس که مهربونند، خوش قلبند،خوش اخلاقند ،یک رنگند،همراهند،با سلیقه و با حوصله اند اصلا درجه یک هستند یهو از ته قلبت میگی ای خدااااکه تورو حفظت کنه الهی که باشی همیشهبرای تو : که «رنجیدی و نرنجاندی»
ببین خوش ندارم ته دل کسی رو خالی کنم ولی فقط میخوام شنیده باشی اینو از من...ما هم مشکلاتمون آغازش هم ...
بابام میخواد زنگ بزنه مادرم نمیزاره از طرفی برادرزاده اش هیت یعنی اون و به من ترجیح میدن همین دیشب با مادرم بحثم شد من هر سری با همسرم صحبت میکردم دخالت میکرد به من فحش میده توهین میکنه خستم کرده خدا شاهده انقدر دلم پره نمیتونم گریه کنم جایی رو ندارم اون یه روز که میرم خونه ام سر بزنم میشینم تو حموم خونم گریه میکنم ،خانوادش کارایی میکنن اصلا تو مغزم نمیگنجه داییم و برادرشوهرم زندگیم و خراب کردن جاریم من نمیفهمم مگا من چه کردم خدا شاهده درد شکم دارم از وقتی زایمان کردم نمیتونم برم چون مادرم میگه ولگردی میری
🖌️تو زندگی ما یک سری آدما هستند که ...!!!تو در معاشرت باهاشون اونا را عمیقأ تحسین میکنی بس که مهربونند، خوش قلبند،خوش اخلاقند ،یک رنگند،همراهند،با سلیقه و با حوصله اند اصلا درجه یک هستند یهو از ته قلبت میگی ای خدااااکه تورو حفظت کنه الهی که باشی همیشهبرای تو : که «رنجیدی و نرنجاندی»
یه هفته خیلی زیاده .هر چقدرم سرش شلوغ باشه باید هر روز بهت زنگ بزنه...اشتباهت اینه ک اومدی خونه ماما ...
عزیزم بچم خیلی جیغ میزد مریض بود من یکم بیمارستان و این چیزا دوره ماشینم ندارم بخاطر دکتر اومده بودم اینجا الان نمیزارن برم یکم وسیله بخرم براش میرم خونه خودم دیگه مجبورم مادرم ببرم چند روز به بهونه خونم خالیه دیگه نمیام