امروز گفتم بهش بریم بیرون بعد عمش گفته بود منو ببر خونمون اخه از یه شهر دیگه اومده اینم گفته بود با زنم میخوام برم بیرون باباش گفته که اره سوارت شده بهش بگو ک عمت واجب تره بعدش زنگ زده که اینجوری شده میای بریم باهم ببریمش شهرشون منم گفتم نه به من ربطی نداره اینقد بهم برخورد ک نگو حق ندارم؟
وا چه شوهر بی سیاستی داره هر چی رو که نباید انتقال بده
چند ساعت مسافته؟
بنده خدا گیر کرده تو دیگه سختترش نکن براش.
عمه با کی اومده بود؟ نه برا من مهم نیس، همچنین اتفاقی بیفته خودمم باشوهرم میرم طرف رو برسونم و برگردم
شوهرت چرا حرفای پدرش به شما میگه خب وقتی میدونه ناراحت میشی ؟نه بابا بزن به بیخیالی آدم واسه هر حرف چرت و مزخرفی ناراحت بشه پیر میشه
گفتکه فردا ببرمت بیرون گفتم که کار دارم نمیتونم از این بدم میاد ک اولویت بندی نمیکنه
شوهرت بی سیاسته
بعد از عروسی اگه تند تند این اتفاق افتاد، چرا حتما بگو، اما گهگاهی سالی یکی دوبار باشه نه چه اشکالی داره، الانم که عقد هستی اگه شوهرتو نذاری مثلا عمش رو ببره، کلی پشت سرت حرف خواهند زد که از راه نرسیده تو همه چی دخالت میکنه و میخاد صفر تا صد پسرمون تو مشت دختره باشه، هرچی باشه پدر مادرشه، یک عمر با اونا بوده، چه انتظاری داری حرف پدرشو زمین بندازه و به تو چشم بگه، میدونی چقد ارزشت میاد پایین، با سیاست باش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
