چند وقت پیش به پولش نیاز داشتیم هر چی ک داشتم فروختم ماشین خریدیم . من طلاهام فروختم به نام من نزد شوهرم زد به نام مادرش .
بعد این که به تازه گی متوجه شدم ماشین داده به دوستش که با دوست دخترش برن بیرون من گوشیش چک کردم متوجه شدم دعوای بدی با هم کردیم . البته از طلا های ک فروختیم مامان بابامم بهم سر عقد کادو داده بودن . بعد من به شوهرم گفتم ک چرا ماشین دادی دست دوستت که سر به هواست من طلاهامو نفروختم که دوستت به باد بده . همین شد ک قهر کرد گفت نه هر چی بوده مال خودم بوده بعد هر چی فروختم بهت بر میگردونم . همین شد ک مال من مال تو کردیم .
الان خودشم ناراحته منم دوتا النگوی ک خریده بود در اوردم گفتم میزارم صندوق هر موقع خواستی بهت میدم خیلی ناراحت بودم الانم هستم .
ولی خوب همش میگه چرا نمیندازی و فلان .
دیگه ذوق انداختن ندارم دیگه بهم نمیچسبه .
البته ناگفته نماند انگار از فروختن طلاهای سر عقد و پاگشایی مادرش راحت شدم چون هر موقع انداختم میگفت این اون موقع ما خریدیم این ما پاگشا دادیم یعنی هر موقع میدید میگفت خیلی اذیت میشدم .
به نظرتون الان طلاهایی ک خریده رو بندازم ؟ یا لج و لجبازی کنم ؟ یا نگه دارم بره خودش هر چند من هر چی که طلا میخره از آن خودم نمیدونم .
اصلا دیگه خاطره خوشی از طلا ندارم بلای جون خودم میدونم وقتی میندازم میرم خونه مادر شوهرم ؛ مادر و خواهرهاش بهم بی محلی میکنن شده بلای جونم .
بعد این ک نزد به نامم میگه میخوام از این ماشین ثبت نامی ها بخرم ولی میدونم دروغ میگه میترسه بهم اعتماد نداره .. میترسه اتفاقی بیوفته ازش بگیرم .
حالا به نظرتون بندازم یا نه ؟ هر چند ک دل خوشی دیگه ندارم .
ولی شوهرم میگه بنداز هر چند که دیگه ذوق ندارم دلمو زده .