ببینین قضیه اینطوری بود که با مامانم و داداشم داشتیم خیلی عادی صحبت میکردیم
تا اینکه من یچیزی گفتم که با حرف مامانم یکی نبود. اونم شروع کرد به ثابت کردن اینکه من دارم اشتباه میگم آخرشم گفت تو گیجی منظورمو نمیفهمی
منم فردا امتحان فیزیک دارم عقب بودم گفتم باشه مامان ولم کن اصلا من گیجم بزار بخونم درسمو یهو شروع م داد و بیداد که آره تو فلانی و تو بیساری
بعد گفتم خیلی خب ببخشید گفت نمیبخشمت از این به بعد تو واس خودت زندگی کن من واس خودم
منم پاشدم رفتم حموم کلی گریه کردم چشمام شده بود کاسه خون انقد قرمز شده بود
بعد اومدم بیرون دیدم با داداشم داره خیلی عادی میگه میومد و به طوری منو به چپش میگیره
منم واقعا توان جر و بحث و اینا ندارم گفتم خب اوکی میرم معذرت میخوام و تمام ولی نمیدونم چجوری تروخودااا کمک کنین الان حتی تمرکز ندارم امتحانمو بخونم