میخواستم تجربه خودمو بگم اینگه مسائل مالی خیلی پر اهمیته،دخترا نگین دوسش دارم،نگین قیافه ش خوبه،من تو چادر هم شده باهاش زندگی میکنم.
من از بی پولی خسته شدم
همسرم،اخلاقش خوبه،تحصیل کرده هست،منو دوس داره
عیبهاش اینه که خیلی بیخیاله،۴ ماهه از کارش استعفا داد چون ساعات کاری زیاد و حقوق کم بود،آلام بخاطر بیمه بیکاری،سرکار دیگه ای نمیره،چون حتی اگه بفهمن اسنپ هست بیمه بیکاری قطع میشه.هنوز بیمه بیکاری ش برقرار نشده۴ ماهه ی ریال درآمد نداشته.
اول ازدواج شغلش خوب بود و با کسی شریک بود خواستگاری اومدن فک کردم اوضاع خوبه.ولی رفتیم تو زندگی افتادیم تو قسط و...
همه ی طلاهای طی سالها فروختم.ی سرویس داشتم ک فقط گردنی ش ۳۰ گرم بود النگو چند تا و.....همه رو فروختم.همش میگفت میخره ولی نخرید.منم سخت نمیگرفتم.الان اسنپ هم نمیتونه بره.میگم برو کارگری میگه من لیسانس دارم شان من نیست بعدش لاغر بی جونم هست.بابام همش بهم میگه شما به گدایی میفتین.قهر کن بیا خونه م.بابام میگه بیا طلاق بگیر دوباره شوهرت بدم،دیوونه شدم.سخته بی پولی،اینکه هیچی نباشه غذا درست کنی،اینکه پول نباشه لباس گرم بخری.
من دوس ندارم طلاق بگیرم بابام ب شدت بددل و شکاک هست و خسیس.برام دعا کنید زندگیم رو ب راه شه.