من۷ساله که ازدواج کردم یه دختر۴ساله دارم.بخاطر بی عرضگی شوهرم داریم تو خونه پدرش زندگی میکنیم تو روستا
خودم شیرازی ام.خیلی اینجا ت روستا داره بهم سخت میگذره.شوهرم خیلی کم.میراره برم شهر
یا خونه پدرم یا خونه خواهرم
زندگی کردن اینجا خیلی عذاب آوره.اونقد بهم سخت میگذره که اگ دخترم.نبود جدا میشدم.سخت تر اینه که از خانوادش میترسه نمیزاره زیاد شهر برم
توچراازشهررفتی روستا؟؟
ملت پیشرف میکنن تو پسرف
روستاش سرزنده و آباده یا از این روستاهای کم جمعیت و خلوت؟
باران یکی توشهرنبود باهاش ازدواج کنی؟؟
جداشین بابا
چرا ازدواج کردی با کسی که روستاست؟؟؟؟؟
چشم بازارو کور کردیا با این ازدواجت خواهر.خو به یکی تو شهر شوهر میکردی.والا من هرچی ساکن روستا دیدم دارن با اونایی که ساکن شهرن ازدواج میکنن میان شهر 😒
کدوم روستا هستی؟من شهرستان بواناتم
چرا خب این شرایطو قبول کردی؟ بعد بااین شرایط بچه هم اوددی؟
واقعا مردا فازشون چیه عرضه نداری زن نگیر خب ... دیگه مایحتاج حداقلیش رو ک باید بتونی فراهم کنی ... مستقل باشی ... اسیر ک نگرفتی ... بااین طرز فکر فقط بیچاره میکنن دختر مردمو ...ایششششش
قبل عقد باید باهاشون صحبت میکردید برای محل سکونت
الانم دیر نشده با همسرت صحبت کن تا قانع بشه برید شهر
با توجه به تاپیک قبلیت بهتره یه فکر اساسی بکنی
سنت خیلی کمه و خیلی خیلی زود ازدواج کردی
الان کم کم داری متوجه شرایط میشی
من زندگی روستا نشین رو دوست دارم هوای سالم کم جمعیت،مواد غذایی سالم ..
روستاتون خوش اب و هواست ؟؟؟؟
منم عشقم روستای یه شهرستانه ولی میاد شهرما اکثریت بخاطر پیشرفت میرن شهر.تحصیلات شوهرت چیه خودش برا کار میره شهر؟؟
عیبی نداره سعی کن خودت زندگیتو بسازی برو یه کاری یاد بگیر هنر آرایشگری یاخیاطی با بچه طلاق خیلی سخته
بمیرم برات زیر بار حرف‌زور نرو گلم🌹
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
